گروه سنی ۷ تا ۱۲ سال
ویروس کرونای با نمک
مقدمه
کره زمین مثل همیشه به همه خدمت می کرد. گردش زمین به دور خورشید و گردش ماه به دور زمین مثل همیشه بود. روز شب می شد و شب روز. مردم در حال زندگی کردن بودند تا اینکه انگار زمین به فریاد آمد. این همه آلودگی های مختلف، آسیب هایی که به طبیعت وارد می شد، آشغال ها و زباله ها که در زمین ریخته می شد و بی احترامی هایی که به مادر طبیعت می شد و نیز ظلم هایی که روی زمین انجام می شد باعث شد که مادر طبیعت آهی بکشد و از خدا بخواهد که مردم را هوشیار کند که به طبیعت و زمین احترام بگذارند و با اطرافیانشان با محبت رفتار کنند و ظلم نکنند. از خود این مردم، ویروسی نشر پیدا کرد که تلفات زیادی بر جا گذاشت و آسیب های زیادی به مردم وارد شد. آن روز کره زمین بعد از سال ها روز پاکی را تجربه کرد، چون به خاطر ویروس هیچ کس از خانه بیرون نیامد که از روی نا آگاهی در طبیعت آشغال بریزد یا آسیبی به آن بزند.
در ادامه نمایشنامه کوتاهی راجع به این ویروس و نقش آن در زندگی انسان ها بیان می شود و در آن بر نظافت و اهمیت آن تاکید می گردد.
* برای مشاهده کامل مطلب روی گزینه مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید.
شرح نمایش نامه:
تلفن زنگ زد، مادرم با دوستش خاله رویا صحبت می کرد. صحبت آن ها راجع به یک بیماری واگیر دار بود که همه گیر شده و کشنده است. از صحبت های مادرم و خاله رویا بسیار نگران شدم. به ویروس و خطرناک بودنش فکر می کردم. شب هنگام موقع خواب از ترس گریه می کردم و از خدا می خواستم که ما را از این ویروس حفظ کند.
تا اینکه خوابم برد. خواب جالبی دیدم....
ویروس: سلام سلام دختر زیبا...
دختر اطراف را نگاه کرد. تو کی هستی که به من سلام می کنی؟ کجایی؟ چرا من تو را نمی بینم؟
ویروس: من اینجا هستم، روی پوست دست تو. من خیلی کوچک هستم. تو با ذره بین می توانی من را ببینی.
دختر: روی پوست دست من چه کار می کنی؟ چرا نمی توانم ببینمت؟ بگذار بروم ذره بین پدرم را بیاورم شاید بتوانم ببینمت. اسم تو چیه؟
ویروس: من خیلی کوچک هستم. مثل یک تاج خورشید می مانم. کوچک ولی خیلی خطرناک هستم. دانشمندان اسم من را گذاشتند کرونا. اسم تو چیست دختر زیبا؟
دختر: وای تو همان ویروس کرونا هستی؟ روی دست من چه کار می کنی؟ من از تو می ترسم.
پس تو همان ویروسی هستی که مادرم می گفت همه را درگیر کردی. اسم من نوراست.
ویروس: می دانی چطور روی دست تو آمدم؟ تو وقتی با مادرت رفتی بیرون دست زدی به نرده کنار خیابان، من آنجا بودم سریع روی پوست دست تو نشستم، تو آمدی خانه و حواست رفت به کارتون دیدن و من آنجا بودم. تو دستت را نشستی چون من با شست و شوی دست همراه با صابون و الکل از بین می روم.
ویروس خندید......
ویروس: تو دختر خوبی هستی نورا، من هم دوست ندارم به تو آسیب بزنم. تو خیلی به طبیعت و موجودات احترام می گذاری. تو رفتار خوبی با خانواده و دوستانت داری. حتی با من هم به مهربانی حرف زدی و نرفتی فوراً دستت را بشویی. تو به من گفتی کرونا جان! در صورتی که همه به من ناسزا می گویند، البته که حق دارند. خاصیت من آسیب زدن است، من را این طوری در آزمایشگاه ساخته اند که ویرانگر باشم، در عین کوچکی بسیار بدن را تخریب می کنم و در هر بدن به یک شکل عمل می کنم.
نورا کمی ترسیده بود و به ویروس گفت:
نورا: ما چه کار کنیم تو وارد بدن ما نشوی؟
ویروس: اولین کار رعایت کردن بهداشت است، دوم فاصله گذاری، سوم ماسک زدن و در آخر بالا بردن ایمنی بدن. همیشه حواست به نظافت باشه، هر وقت از بیرون آمدی دستت را با آب و صابون بشوی و وقتی بیرون می روی حتما ماسک بزن و بهداشت را رعایت کن و جاهای شلوغ نرو. در خانه ماندن بهترین کار است.
نورا: حتما من این کارها رو می کنم. الان هم می روم و دستم را می شویم. خداحافظ ویروس.
ناگهان نورا صدای مادرش را شنید.
مادر: بیدار شو چقدر حرف میزنی تو خواب. چرا اینقدر ویروس ویروس می کنی؟
نورا از خواب بیدار شد.
دستانش را نگاه کرد و خدا را شکر کرد.
نورا: همه این ها خواب بود؟ مادر مادر من خواب عجیبی دیدم و درس خوبی از خوابم گرفتم. می دانی بهترین کار برای مقابله با ویروس در خانه ماندن و رعایت بهداشت و نظافت است و ماسک زدن.
مادر لبخند زد...
مادر: نورا جان کاملا درست است. اما می دانی یک چیز دیگر هم برای مقابله با ویروس، علاوه بر رعایت بهداشت این است که هیچ وقت نترسی و شجاعت داشته باشی، زیرا ترس برادر مرگ است. فقط عمل کن و به خدا توکل کن. نورا جان می دانی خدا در قرآن میفرماید: افرادی که تقوی پیشه کنند خداوند برای ایشان کافی است. همچنین حضرت رسول می فرمایند: نظافت نشانه ایمان است.