گروه سنی ۶۹ تا ۷۸ سال
پینوکیو
همه ما کارتون زیبای پینوکیو را دیده ایم و از آن خاطرات خوبی داریم. بیایید مروری بر محتوای این اثر فوق العاده داشته باشیم.
کارلو کلودی میگفت که هدف از خلق شخصیت پدر ژپتو، نشان دادن شخصیت خداوند یا همان «آفریدگار و خالق» بوده که با چه عشق و علاقه پینوکیو را خلق کرده و در هر شرایطی از پینوکیو حمایت میکرده است حتی وقتی که پینوکیو از پدر ژپتو دور میشده، باز از حمایت و عشق خالقش بهره مند بوده است. هدف نویسنده به تصویر کشیدن عشق همیشگی پروردگار نسبت به بنده اش توسط پدر ژپتو بوده است.
* برای مشاهده کامل مطلب روی گزینه مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید.
هدف از خلق جوجه اردک داستان به نام «جینا» نشان دادن عقل، قلب و روح پاک پینوکیو بوده که در هر شرایطی پینوکیو را از انجام کارهای اشتباه منع میکرده و این جوجه اردک پاک و معصوم را خداوند در وجود همه بندگانش به ودیعه گذاشته است، اما انسان ها هم مثل پینوکیو هیچ وقت به الهامات و حرف های این جوجه اردکشان گوش نمیکنند و کار خودشان را میکنند و همیشه دچار سردرگمی و عذاب میشنوند. همانطور که پینوکیو هیچ وقت به الهامات قلبش گوش نمیداد و همیشه دچار خسران میشد.
هدف از خلق شخصیت روباه و گربه نره به تصویر کشیدن نفس پینوکیو بوده که همیشه با وعده های پوچ و توخالی پینوکیو را به گمراهی می کشاندند و مایه دوری پینوکیو از پدر ژپتو میشدند، همانطور که انسان ها با پیروی از نفس درونشان از خداوند دور میشوند.
اگر یادتان باشد در قسمت هایی از داستان وقتی پینوکیو دروغ میگفت دماغش دراز می شد و در عذاب شدیدی قرار میگرفت و پری مهربان او را میبخشید و دوباره دماغش خوب میشد. نویسنده میگفت منظور من از خلق این سکانس این بوده که به بیننده بگویم که دروغ توازن و تعادل روح پاک آدمی را به هم میریزد و مجبور بودم این را در جسم پینوکیو نشان بدهم و همه انسان ها همیشه یک پری مهربان در وجودشون دارند که به محض بازگشت از گناه آنها را میبخشد و در آغوش میگیرد.
اگر یادتان باشد در یک قسمت روباه و گربه نره با تعاریف آنچنانی از یک شهر بازی پینوکیو را گول میزنند و سوار بر یک کالسکه بزک شده میشوند و به شهر آرزوهایشان میروند، وقتی صبح بیدار میشوند تبدیل به یک حیوان دراز گوش میشوند و اینجا پینوکیو میفهمد که اشتباه کرده است. کارلو کلودی میگوید اغلب انسان ها گول نفس خودشان را میخورند و در پی زرق و برق دنیا، سوار بر این کالسکه ها میشوند و وقتی به مقصد میرسند متوجه میشوند که گوششان دراز شده و اشتباه کرده اند.
قصه را برایتان کوتاه کنم. نویسنده میگوید بعد از اینکه پینوکیو تمام دنیا را گشت و تمام اشتباهاتش را کرد، آخرش تصمیم گرفت تا پیش پدر ژپتو برگردد و وقتی رسید از ژپتوی پیر خواست تا او را تبدیل به یک انسان واقعی کند چون دیگر از چوبی بودن خسته شده بود و صبح بیدار میشود و میبیند که آرزویش برآورده شده و تبدیل به انسانی واقعی شده است.
کارلو کلودی می گوید هدفم از خلق این سکانس این بوده که به مخاطب بگویم اگر به سوی خالق خودت برگردی یک انسان واقعی میشوی وگرنه پینوکیوی چوبی ای بیش نیستی.