گروه سنی ۴۹ تا ۵۸ سال

شرح مختصر زندگی سید محمد موسوی

همه ما حداقل یک بار از محصولات بهداشتی فیروز استفاده کرده ایم. شامپو فیروز یادآور دوران کودکی خیلی از ما و البته همچنان محبوب خانه های ماست.

در ١٤٠ کیلومتری تهران، کنج یکی از فرعی های شهرک صنعتی البرز، نزدیکی های قزوین کارخانه ای است که به آن بهشت معلولان می گویند.

* برای مشاهده کامل مطلب روی گزینه مشاهده ادامه مطلب کلیک کنید.

بهشتی که شعارش این است "ما عشق، امید و زندگی تولید می کنیم."

شامپو بچه فیروز و محصولات دیگر کودکان، در بهشتی با نیروی کاری بیش از ٨٠% از معلولان تولید می شود. عزیزانی که هر روز صبح، با پاهایی که ندارند، دست هایی که از حرکت افتاده، چشم هایی که نمی بینند، گوش هایی که نمی شنوند و دلی که قبلا بارها شکسته شده، از راه می رسند. دست روی زانوهایشان می گذارند، بسم الله می گویند و کارشان را شروع می کنند و بعد از گذشت حدود ٤٨ سال از تاسیس، این کارخانه همچنان خانه امیدشان است.

اینکه به چه دلیل استخدام کارکنان، بیشتر از معلولان صورت می گیرد به داستان مدیر کارخانه "سید محمد موسوی" باز می گردد و سختی های زندگی که او را به رسالت اش نزدیک کرد. پسر بچه ای که در کودکی به دلیل بیماری فلج اطفال از ناحیه دو پا معلول گردید. با وجود مشکلات و موانع زیاد برای ثبت نام کنار بچه های سالم در مدرسه، تحصیلات خود را در ایران به اتمام رسانده و برای تحصیل در رشته پزشکی عازم آمریکا شد. افق فکری او در آن زمان این بود که پزشک شود تا از معلولیت جلوگیری کند و معلولان را درمان کند. او می خواست مطبی در یک جای فقیر نشین بنا کند. شاید بتوان گفت حس انسان دوستی و عشق چیزی بوده که همیشه با او همراه بوده است. بعد از بازگشت به ایران، فعالیت های فراوان در زمینه های متفاوت مانند کمیته امداد امام خمینی استان سیستان و بلوچستان، مدیریت اداره پست و تلگراف و تلفن، برگزاری نمایشگاه پاسداران صنعت اسلام و مدیریت شرکت ورشکسته ای در زمینه خانه سازی را بر عهده داشت و در سال ١٣٧٩ طی مزایده ای توسط بنیاد مستضعفان مالکیت کارخانه گروه بهداشتی فیروز به سید محمد موسوی، معلول کارآفرین رسید.

کودکی موسوی ترکیبی از خاطرات تلخ و شیرین است. تلخ به دلیل نگاه های ترحم آمیز و دلسوز مردم که برایش طلب شفا می نمودند و رفتارشان طوری بود گویی یک معلول بخاطر ناتوانی آینده ای ندارد و شیرین به دلیل موهبت داشتن مادری بسیار فهمیده، پر عشق، راضی و امیدوار که خوب می دانست چگونه کودک معلول خود را توانبخشی روحی نماید. به عنوان مثال برای او یک لباس زیبا مانند شاهان دوخت و بر روی صندلی نشاند و گفت: پسرم تو شاه بچه هایی و بدان که شاه بازی نمی کند بلکه فکر می کند و به بچه ها می گوید که چه بازی هایی انجام دهند. حضور پدری با ایمان که همواره او را متوجه خدا می نمود تاثیر شگرفی بر او داشت. پدر می فرمود: اگر خدا صلاح بداند تو شفا خواهی یافت. بنابراین وظیفه ما خواستن است و آنچه بشود صلاح و خواست خداوند است. به این طریق در کودکی آموخت که وظیفه ما خواستن و عمل به وظیفه است و نباید به نتیجه فکر کرد. برخورد خوب خانواده سید محمد موسوی او را در دوران کودکی و نوجوانی فردی راضی و امیدوار کرد.

موسوی اقدام به استخدام کارکنان معلولی نمود که درد مشترک با او داشتند. او باور دارد معلولان توانایی بالایی دارند و معلولیت را موهبت الهی می داند که باعث می شود انسان معلول، اندیشمندتر شود.

موسوی در پاسخ به سوال خبرنگار ایران آنلاین که می گوید:

"چرا در فیروز تلاش می شود تا جایی که امکان دارد از نیروی انسانی به جای ماشینی استفاده شود و به نظرتان علت موفقیت فیروز چه چیزی است؟"

اینچنین می گوید:

"مدیریت نوین سیستم سرمایه داری از سمت کشور های جهان اول شروع شده است و بعد از آن به کشور ما رسیده است. از نظر من ما نباید کشور های توسعه یافته را به عنوان الگوی شاخص خودمان در صنعت قرار دهیم بلکه باید نیاز سنجی های کشور خودمان را در نظر بگیریم. به همین خاطر در فیروز ترجیح داده ام با حفظ کیفیت مطلوب به جای استفاده بیش از حد از ماشین، از نیروی کار استفاده کنم. ٩٢ درصد کارکنان ما در فیروز را معلولان تشکیل می دهند. از نظر کیفیت و میزان تولید به حد مطلوبی رسیده ایم. قبل از تحویل گرفتن فیروز این شرکت تنها ٥ کالا تولید می کرد و ٣٤ پرسنل داشت اما حالا این کارخانه ١١٠ محصول تولید می کند و حدود یک هزار نفر پرسنل دارد. در مورد علت محبوبیت این شرکت هم می توان بیان کرد فیروز یک سرمایه ملی است. مردم با این برند حس متفاوتی دارند. آن ها خاطره بدی از کیفیت این محصولات ندارند و همیشه این کارخانه را ثابت و وفادار دیده اند."

دیدگاه او انسانی است و اعلام می دارد شرایط جامعه ما اجازه نمی دهد که دستگاه اتوماسیون بیاوریم و جوانان ما در خیابان بیکار باشند، چرا که بیکاری باعث خودکشی، افسردگی روحی و طلاق می شود. موسوی راز موفقیتش را در کار تیمی می داند و می گوید: یک فرد هرگز به تنهایی نمی تواند به موفقیت های اقتصادی و صنعتی دست یابد.

راز موفقیت ما، رویکردی اجتماعی، نگاهی الهی و سرمایه داری ای مبتنی بر اصول الهی است.

"ایمان سید محمد موسوی به روزهای بهتر و شادتر و رضایتش از زندگی هرچند سخت در کودکی، او را به سمت اقدامی امیدبخش برای جوانان و نیروی کار کم توان سوق داد و این تنها از قلبی عاشق بر می آید."