شادی عمیق ابدی

شاد باشید ای عزیزان از همیشه شادتر
روحتان آزاد باد از ابر و باد آزاد تر
شادی خاص و عمیقی در تمام طول عمر
باغ عرفان در دل پر نورتان آباد تر
راه افزودن به شادی بر سه اصل است استوار
شاهراهی از تمام راه ها مرصاد تر
«عشق» و «ارزش های انسانی» و «خدمت» می دهد
شادی خاص و عمیق از قرن ها مُرداد تر
همچو روز روشنی پر نور گردد زندگی
روز طولانی، بلند از آخر خُرداد تر
ای خدا آیا جهان بر عدل باشد؟ پس چرا
دیده ام من ماجراها از ستم بیداد تر؟
دو برادر مثل هم یک داستان را طی کنند
یک نفر آرام می میرد یکی پُر داد تر
فرد نیکوکار پر عشق و محبّت از چه رو
در جوانی مُرد با دردی ز غم فریاد تر
آن دگر خودخواه و مال اندوز بود و عاقبت
سال ها آسوده بود و دم به دم پُر باد تر
آنکه می آید به دنیا ناقص و درگیر فقر
داشته آیا گناه مهلکی یا حاد تر؟
آن دگر در عیش و نوش و جاه و مال آید چرا؟
کرده آیا کار نیکی که شده شمشاد تر؟
بر اساس عدل پاسخ هست در یک فرضیه
گر بفهمی از فلاطون می شوی استاد تر
چون در این فرضیه «دانشگاه باشد زندگی»
درس باشد درد و غم سازد تو را فولادتر
یار شیرین است من بهر وصال روی او
می کَنم کوه حقیقت را بسی فرهاد تر