یگانگی
هان مژده كه از زندان امروز برستم من
با نام تو دیوار صد نام شكستم من
از قید رها گشتم وز بند تعصب ها
در خویش تو را دیدم زنجیر گسستم من
ای پادشه معنی ای معجزهی صورت
بالای تو را دیدم گفتم كه چه پستم من
مست از می ناب تو بیخود شدم از عالم
در میكدهی كویت یك باده به دستم من
بر گرد تو میگردم با ضرب تو میرقصم
در حلقه رندان و مستان الستم من
نیلوفر بودا را در خواب همی دیدم
چون راهب بودایی پیش تو نشستم من
در سیر درون دیدم روحالقدسی در خود
زان خواب مسیحایی دیوانه و مستم من
زآتشكدهی زرتشت صد شعله به دل دارم
وز نسخهی مهر او از درد بجستم من
ای رنگ قبا آتش، هندوی تو كشت این دل
بر زلف پریشانت دل یكسره بستم من
از عطر خوش احمد بویی به مشام آمد
از رایحهی آن بو اسلام پرستم من
دیوان حقیقت را اشعار همه از تو
گویی به زبان من آنگه كه تو هستم من